از یــاد رفتــه ها
من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر. ای.... ،ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم... ================================ من از نهایت شب حرف می زنم .
نظرات شما عزیزان:
من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی،
در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.
من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت هایعاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ، هر نجوای
کوچک، برایش یک خاطره باشد.
او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن
دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.
از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد.
تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید
من از نهایت تاریکی ،
و از نهایت شب حرف می زنم .
اگر به خانه ئ من آمدی ، برای من ای مهربان ، چراغ بیار .
و یک دریچه که از آن ،
به ازدحام کوچه ئ خوشبختی بنگرم .
تشدید بگذاریم تا نیم نمره از محبت ها کم نشود
Design By : RoozGozar.com |